به گزارش مشرق، حوادث سیاسی و اجتماعی در صورت برخورداری از پارهای مؤلفهها، ملی شناخته میشوند و چنانچه میل به شورش و آشوب پیدا کند، هزینههای گزافی را بر روی دست نظام میگذارد و چنانچه تحلیلگران نظام سیاسی تحلیل درستی از آن ارائه کنند و از تکرار آن به هنگام پیش زمینههای مثابه جلوگیری کنند، بخشی از این هزینهها جبران شده و در غیر این صورت ضمن هدر رفتن هزینههای تحمیلی امکان تکرار آن حوادث با عوامل مشابه افزایش مییابد و نظام سیاسی عملاً وارد مهلکه و معرکه خود خواسته میشود.
تحلیل اینگونه حوادث که به آشوب و تخریب آلوده میشود به سبب چند بعدی بودن به سادگی امکانپذیر نیست و از این رو کم و بیش تحلیلهای متفاوتی از آن ارائه میشود. در این میان وجود اغراض مختلف از جمله حب و بغض در شکل دادن به تحلیلها نقش برجستهای دارد و حتی میتواند زمینه ساز مسائل مشکل آفرین دیگری باشد. در کنار پرهیز از حب و بغض یکی از عواملی که میتواند تحلیل را به حقیقت نزدیک سازد و به آن قوت بدهد و موجب جبران هزینهها و حتی آوردههای بسیار بیش از آن شود؛ شناخت و تشخیص درست مسئله اصلی در حوادث است که اگر چنین شود به عنوان دستاورد ارزشمندی به سرمایه بازدارندگیها اضافه میشود.
در میان تحلیلهای پس از حوادث آشوب زده اخیر، تحلیلی است که نقش دشمن را در آن بسیار ناچیز و کوچک نشان داده در حالی که برجسته ترین مسئله در این حوادث حضور رندانه و از پیش آماده شدن دشمن است. این تحلیل انحرافی که نشانه غرض ورزی و بغض درآن آشکار است، متعلق به گروهی شانزده نفره منتسب به جریان موسوم به اصلاحات و حزب اتحاد ملت است که تعدادی از آن گروه شانزده نفره از اعضای این حزب هستند و خود حزب نیز در واقع کپی برابر اصل حزب منحل شده مشارکت است. هر دو مجموعه پس از مهار آشوبها با انتشار دو بیانیه جداگانه تحلیلی درباره آن ارائه دادهاند که این نوشتار اشاره کوتاهی به بخش مربوط به دشمن این دو بیانیه میکند.
در بند 6 بیانیه شانزده نفره آمده است:"نارضایتیها و اعتراضات، ریشهها و زمینههای مختلف در داخل کشور دارد که باید به رغم سوء استفادههای خارجی و داخلی از آنها به درستی و با صراحت و شفافیت مطالعه و بررسی شود. هر چند تردیدی نیست که دشمنان کشور همواره درصدد بهرهبرداری از این گونه وقایع هستند و موضع حمایت از آن را میگیرند. اما باید توجه داشت که دخالت بیگانه در هر سطحی بدون وجود زمینه داخلی میسر نیست؛ و تمرکز روی عوامل خارجی، علاوه بر توهین به جامعه ما، باعث غفلت و یا تغافل از ریشههای اعتراض و نارضایتی و درمان آنها میشود. وظیفه ما است که عوامل ایجاد این نوع بحرانها را در همه سطوح و عرصهها مرتفع کنیم."
همانگونه که در بند فوق آمده نویسندگان بیانیه وجود نارضایتی و اعتراضات را که ریشه داخلی دارند، دلیلی برای عدم تمرکز روی عوامل خارجی یعنی دشمن میدانند. یعنی معتقدند که باید شیپور را از سر گشادش زد. بحث بر سر بود و نبود نارضایتی و اعتراض و کم و کاستیها نیست؛ در وضعیت حاضر این مسائل هر یک به نسبتی مسلم است؛ اما بحث بر سر این است که دشمن در کجای قضیه است. کم و کاست و اعتراض و نارضایتی به نسبت همیشه بوده و در همه جا نیز است؛ اما فهم حضور دشمن و دیدن دست آن چیزی است که تفاوت ایجاد میکند.
اگر نارضایتی و اعتراض هم نباشد؛ دشمن حاضر است و دشمنی میکند و حتی نارضایتی و اعتراض هم به وجود میآورد. ناراضی و معترض فاصلهدار با دشمن، هیچگاه به اسلام و قرآن اهانت نمیکند و پرچم ملی را آتش نمیزند و به نیروی حافظ امنیت هجوم نمیبرد و حمله مسلحانه نمیکند؛ زمانی که این اقدامات خصمانه و کینه توزانه انجام گرفت یعنی دشمن به حساب میآید. نباید با تمسک به نارضایتی و اعتراض مردم که از حقوق مسلم آنان با رعایت ضوابط و قوانین است پردهای برای پنهان ساختن چهره خشمگین و پنجههای خونین دشمن درست کرد و به صرف اینکه اگر نارضایتی و اعتراض نبود، دشمن هم فرصت پیدا نمیکرد، همه چیز را به پای اندکی از مردم گذاشت و دشمن رسوا شده و سیلی خورده را به سلامت از معرکه بیرون برد؛ ضمن آنکه توجه و تمرکز بر دشمن هم نباید عامل بی توجهی به درخواست و نیاز مردم شود.
در بیانیه حزب اتحاد ملت در چند فراز، فرضهایی درباره آشوبها و اغتشاشها آورده شده و در فرض آخر آمده است:"و در بدبینانهترین حالت میتوان این لرزه اجتماعی را نشانه فروپاشی نظام با طراحی و مداخله نیروهای خارجی و آغاز مسیر اوج گیری خشونت و جنگ داخلی، کوچ گروههای تروریستی به داخل مرزهای ایران، پیوستن امواج خشونت ناشی از تجزیه طلبی و درگیریهای قومی و نهایتاً آغاز فرایند سوریهای شدن و تجزیه ایران براساس نقشهای که در ذهن بیگانگان و دشمنان این ملک و ملت طراحی شده است، دانست." در ادامه این فرض هم چنین آمده است: "با هر نگاه و تحلیلی به این لرزه اجتماعی نگاه کنیم؛ آنچه بر جای مانده است ناامیدی و خشم انباشته شده، آسیب به همبستگی ملی و به خطر افتادن منافع ملی و مصالح عمومی و تمامیت ارضی ایران است. همه باید سهم خود را صادقانه در این بحران باز شناسیم و درصدد جبران آن برآییم."
چنانچه آمد بیانیه نویسان حزب اتحاد ملت؛ حضور و نقش آفرینی دشمن در آشوبهای اخیر را در بدبینانهترین حالت آوردهاند به نحوی که از آن بر میآید راحتتر بود به کلی آن را نفی کنند. از این عبارت میتوان فهمید که آنها اصلاً اعتقادی به نقش دشمن ندارند و اگر در جاهایی هم به آن اشاره داشتهاند؛ بیشتر برای رعایت مصالح حزبی و جناحی بوده نه ابراز اعتقاد و دیدگاه سیاسی. آنها حرف اصلی و باورشان را به این قضیه در فراز پس از بیان فرض آخر یعنی در عبارت: "با هر نگاه تحلیلی به این لرزه اجتماعی..." اعلام کردهاند: یعنی گریز و رویگردانی از دشمن و از تیررس خارج کردن آن و تمرکز و بزرگنمایی در مسائل داخلی که باز هم برای غفلت از دشمن انجام گرفته است.
دو بیانیه یاد شده، تلاش داشتهاند تا در بخش مربوط به دشمن؛ با ظرافتی که آنها را مستوجب ملامت و حتی خیانت نکند، حضور بین و پر سر و صدای دشمن در آشوبها را نفی کنند و یا دست کم آن را کم اهمیت و کم اثر جلوه دهند و با بزرگ کردن زمینه ماجرا یعنی برخی اعتراضات محدود معیشتی که شکلش کاملاً با آشوب و ناامنی تفاوت داشت و نشاندن آن به جای عامل پایدار آشوب یعنی برنامهریزی و تلاش هدفمند دشمن، قضیهای را که اصلیترین و خطرناکترین عامل آن دشمن است؛ مسائل داخلی جلوه دهند.
نکته دقیق و درستی که نویسندگان و معتقدان به این دو بیانیه؛ نشان دادهاند که به آن راه نیافتهاند، پایگاه اینترنتی آمریکایی"ماه آلاباما" آن را درک کرده و دربارهاش چنین آورده است:"اعضای اصلی دولت ترامپ، طرفدار سیاست "تغییر نظام" توسط "نیروهای طرفدار دموکراسی" در ایران هستند. همچنین کاخ سفید و نتانیاهو در زمینه استراتژی مقابله با ایران به توافق رسیدهاند. چند هفته پس از این توافق، اعتراضات هماهنگ شده اقتصادی در ایران آغاز میشود و ماهیت آنها خیلی زود توسط گروههای کوچک اما بسیار فعال متشکل از عوامل تغییر نظام در ایران تغییر میکند. از سوی دیگر، گروهی از تروریستهای تبعیدی از ایران که به همکاری با جاسوسان اسرائیلی برای ترور دانشمندان هستهای این کشور و همچنین داشتن سلولهای عملیاتی در ایران مشهور هستند، از همان اوایل اعتراضات، نقش پررنگی در آنها ایفا میکنند."
رضا گرمابدری